ترم اول:
۱- دختر هارو از راه دور نگاه میکنه،وقتی بهش نزدیک میشن نگاهش از نوک کفش دختره بالاتر نمیاد(احتمالا به دلیل جدید الورود بودن و نبردن بویی از شعور دانشجویی وقتی با دوستاش باشه متلک هم به دخترا میندازه)
۲- همه کلاسارو به صورت واو ننداز شرکت میکنه
۳- از بین این همه مناطق دیدنی دانشگاه فقط طبقه مربوط به گروه خودشونو مثل کف دست میشناسه(هنوز بقیه مناطق و نقاط دختر خیز دانشگاه رو کشف نکرده)
۴- مسیر حرکتش از در دانشکده تا در دانشگاه و بعد هم خونه،مثل مورچه تعیین شده است:یه مسیر مستقیم
۵- سر کلاس اونقدر ساکت و خجالتیه که حتی در مواقع ضروری مثل نیاز مبرم به دستشویی روش نمیشه پاشه بیاد بیرون
۶- چون تا حالا اینهمه دختر رو یه جا ندیده همیشه هوله نمیدونه به کی نگاه کنه!!(در این دوره چگالی سوتیها و حرکات ناخوداگاه و ناهنجار به طرز فجیعی بالامیره)
۷- سقف ارزوش اینه که یکی از کلاساش مختلط باشه
۸- خلاف سنگینش اینه که امار دخترا رو بگیره
ترم دوم:
۱- دخترا رو از دور نگاه میکنه و وقتی بهش نزدیک میشن خودشو میزنه کوچه علی چپ و درو دیوارو نگاه میکنه...
ادامه مطلب در "ادامه مطلب"
ترم اول:
۱- دختر هارو از راه دور نگاه میکنه،وقتی بهش نزدیک میشن نگاهش از نوک کفش دختره بالاتر نمیاد(احتمالا به دلیل جدید الورود بودن و نبردن بویی از شعور دانشجویی وقتی با دوستاش باشه متلک هم به دخترا میندازه)
۲- همه کلاسارو به صورت واو ننداز شرکت میکنه
۳- از بین این همه مناطق دیدنی دانشگاه فقط طبقه مربوط به گروه خودشونو مثل کف دست میشناسه(هنوز بقیه مناطق و نقاط دختر خیز دانشگاه رو کشف نکرده)
۴- مسیر حرکتش از در دانشکده تا در دانشگاه و بعد هم خونه،مثل مورچه تعیین شده است:یه مسیر مستقیم
۵- سر کلاس اونقدر ساکت و خجالتیه که حتی در مواقع ضروری مثل نیاز مبرم به دستشویی روش نمیشه پاشه بیاد بیرون
۶- چون تا حالا اینهمه دختر رو یه جا ندیده همیشه هوله نمیدونه به کی نگاه کنه!!(در این دوره چگالی سوتیها و حرکات ناخوداگاه و ناهنجار به طرز فجیعی بالامیره)
۷- سقف ارزوش اینه که یکی از کلاساش مختلط باشه
۸- خلاف سنگینش اینه که امار دخترا رو بگیره
ترم دوم:
۱- دخترا رو از دور نگاه میکنه و وقتی بهش نزدیک میشن خودشو میزنه کوچه علی چپ و درو دیوارو نگاه میکنه
۲- همه کلاسارو واو ننداز شرکت میکنه،اما اگه وسط کلاس کار ضروری داشت از استاد اجازه میگیره که از کلاس بیاد بیرون
۳- میفهمه که دانشکده غیر از طبقه گروه خودشون طبقه دیگه ای هم داره(پچ پچ هایی درباره این که گروه کامپیوتر عجب دخترایی داره میشنوه ،ولی محل نمیذاره ترجیح میده به درسش برسه و اینارو بذاره برای ترمای بالاتر)
۴- مسیرش از دانشکده تا در دانشگاه مثل سوسک مستقیم همراه با انحرافهای پراکنده میشه
۵- به شرایط جدید عادت میکنه کمتر متلک میندازه،با دیدن دخترا آب قند واجب نمیشه ولی سعی میکنه به جاهایی که چند تا دختر باهمن نزدیک نشه
۶- سقف ارزوش اینه که اون دختره با کفشهای ادیداس بیاد و اونم بره پشت سرش بشینه(با تکنیک جزوه گیری اشنا میشه ولی به کار نمیبره)
۷- خلاف سنگینش اینه که روی تخته شکل استاد رو بکشه و برای دخترا جنگولک بازی در بیاره
ترم سوم:
۱- دخترا رو از دور نگاه میکنه وقتی هم بهش نزدیک میشن در حد یک نگاه اونارو میبینه
۲- بیشتر کلاسارو شرکت میکنه تک و توک هم دیر میاد سر کلاس
۳- با بقیه طبقه های دانشگاه اشنا میشه و به خودش قول میده از ترم بعدی توی دانشگاه دور بزنه...وقتی میبینه یه پسر ترم بالایی داره با یه دختر حرف میزنه انگار دارن سیخ به جیگرش فرو میکنن. از شلوار مادر پسره توی دلش بادبان درست میکنه
۴- از مسیر دانشگاه تا خونه مثل اهو خرامان خرامان راه میره
۵- دیگه با دیدن دخترا بهش شوک عصبی دست نمیده تازه سعی میکنه به اونا نزدیک بشه
۶- سقف ارزوش اینه که دختر با کفشای ادیداس تو کلاس جلوش بشینه و اونم از پشت هیکلشو نگاه کنه و به قدرت خدا برای افرینش یک چنین لعبتی درود بفرسته(احتمالا این دهمین دختریه که عاشقش شده و باهاش توی رویا سکس داشته..رفته رفته قلبش تبدیل به فرودگاه میشه)
۷- کارای باحال از بقیه همدانشگاهیا یاد میگیره ،مثلا اینکه توی لیست دانشجوها اسم بهرام رادان رو بنویسه تا وقتی استان میخونه با بقیه بزنن زیر خنده
۸- پس از مقادیر متنابهی کلنجار رفتن با خودش ،میره از زشت ترین دختر کلاس جزوه میگیره..برای این وجدانش راحت بشه پیش خودش میگه این فقط یه تمرینه،از ترم بعدی از خوشگلا جزوه میگیرم(اینقدر از این کارش خوشحاله که انگار تونسته از مامور مخفی سیا مدارک مهمی رو بگیره)
ترم چهارم
۱- دختر ها رو از دور با نگاه میخوره،ولی وقتی بهش نزدیک میشن تا وقتی بهش نگاه نکردن نگاشون میکنه
۲- نصف بیشتر کلاساشو شرکت میکنه،بقیه کلاسارو هم تا وسط کلاس بیشتر دوام نمیاره
۳- یه سری هم به بقیه گروههای دانشکده میزنه وجاذبه های طبیعی(دخترها)و غیر طبیعی(استادها) رو سیاحت میکنه
۴- میفهمه که دانشگاه همش درس خوندن نیست و استفاده(یا سوء استفاده) های دیگری هم داره(هر چقدر ترمای قبلی درس خونده به علت حواس پرت و تمرکز ذهن روی موضوعات دیگه دود شده و همه درسارو با ۱۰ پاس کرده)
۵- با فن بیان و استفاده ان در زدن مخ دخترا اشنا میشه ،برای اولین بار توی عمرش برای کلاس گذاشتن سیگار میکشه و کلی هم ضایع میشه چون سرفه اش میگیره
۶- سقف ارزوش اینه که بره از اون دختره با کفشهای ادیداس جزوه بگیره و با هم در حد سلام علیک اشنا شن
ترم پنجم
۱- دختر هارو در همه حالت نگاه میکنه ،البته بیشتر دوست داره که اونارو پشت به تصویر نگاه کنه
۲- نصف بیشتر کلاساشو شرکت نمیکنه،اونایی رو هم که شرکت میکنه حواسش توی پروپاچه جنس مخالفه
۳- کارش میشه گشت و گذار توی گروه کامپیوتر
۴- میفهمه که دانشگاه اصلا درس خوندن نیست ،تنها کاری که نمیشه اونجا کرد درس خوندنه..از طرفدارای پروپاقرص نظریه فروید میشه
۵- سقف ارزوش اینه که توی مسیر اون دختره با کفشای ادیداس وایسه تا وقتی همدیگرو میبینن بهم سلام کنن و اونم کلی جنگولک بازی دربیاره
ترم ششم
۱- با همکلاسیهای دخترش اشنا میشه و با اکیپ اونا میریزه روهم...دیگه دیدن دختر براش عادت شده
۲- فقط کلاسایی رو شرکت میکنه که امار جنس مخالف توش زیاد باشه
۳- از اون تیریپ اشکول تپه میاد بیرون و با فشن و مد اشنا میشه به طور کلی درس خوندن رو میذاره کنار(پی میبره که دانشگاه رو ساختن برای افزایش روابط اجتماعی،روابط عمومیش اونقدر بالا میره که میتونه توی ۳۰ دقیقه مخ ۴ تا دختر رو با هم بزنه)
۴- سقف ارزوش اینه که برای مدت ۳۰ دقیقه بتونه اون دختره با کفش ادیداس رو یه جا گیر بیاره
۵- با بقیه دانشکده ها اشنا میشه خصوصا با دانشکده ادبیات و میفهمه که دخترای ادبیاتی خودشونو برای پسرای مهندسی خفه میکنن