-
دست کسی رو که دوست داری بگیر
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 19:41
دختر کوچیک و پدرش از رو پلی میگذشتن. پدره یه جورایی می ترسید، واسه همین به دخترش گفت: «عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیوفتی تو رودخونه.» دختر کوچیک گفت: «نه بابا، تو دستِ منو بگیر..» «فرق ش چیه؟» پدر که گیج شده بود پرسید . » تفاوت خیلی زیادی داره» دختر کوچیک جواب داد: «اگه من دستت رو بگیرم و اتفاقی واسه م بیوفته، امکانش...
-
صادقانه جواب بده..!
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 11:17
فکر کن لبه ی پرتگاه 2 نفر دارن پرت میشن پایین ... یکیشون اونیه که دوسش داری ولی اون دوست نداره ... و یکیشون اونیه که تو رو دوست داره ولی تو دوسش نداری ... فقط هم یکیشون رو میتونی نجات بدی ... صادقانه و از ته قلبت بگو ... و خودتو تو اون موقعیت تصور کن ... چی کار می کنی ؟! ...
-
یادم باشد...
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 11:15
یادم باشد: که روز و روزگار خوش است و تنها دل من، دل نیست یادم باشد: جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم یادم باشد: باید در برابر فریاد سکوت کنم و بر روی سیاهی ها تور بپاشم یادم باشد: سنگ خیلی تنهاست باید با او هم لطیف رفتار کنم نکنه که دل تنگش بشکنه یادم باشد: برای درس دادن و درس گرفتن...
-
ببار آسمان...
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 11:12
... نذار کسی ببینه گریه هام و ... ... بذار پنهون کنم بغض صدام و ... ... آخه هیچکی نمی خواد که بخونه ... ... از تو نگاه من گلایه هام رو ... ... بگو تا کجا باید برم تا دل آروم بگیره؟! ... ... کی می تونه غم و از من بگیره ؟! ... ... اونی که شیشه ی دل و شکسته ... ... حتی سراغی از من نمی گیره ... ... بخون تو هم صدای منی ،...
-
افسوس که از مردمم ...
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 11:03
مینویسم توی این تاریکی ، کنار پنجره ، هنگامی که به اتوبان نگاه می کنم ... مینویسم با بغضی که توی گلومه و گلوم رو خورد کرده ... مینویسم از قلبی که شکست ، له شد ، نابود شد زیر پای آدمایی که کارشون فقط تظاهر بود ... مینویسم از روحی که برگشت ، برگشت به دنیای خودش ... دوست دارم فریاد بزنم ، ولی نه ، زشته ! مردم چی میگن...
-
باد ما را با خود خواهد برد...
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:59
در شب کوچک من ، افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را می شنوی ؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را می شنوی ؟ در شب اکنون چیزی می گذرد ماه سرخست و مشوش و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است ابرها، همچون انبوه عزاداران...
-
ازدواج برای خانمها خوبه یا بد؟
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:42
ازدواج برای خانمها خوبه یا بد؟ قبل از ازدواج بعد از ازدواج نتیجه گیری اخلاقی وزن ایده ال با چهره ای بشاش چاق و افسرده ومنزوی آمادگی بدن در روزهای سخت ایستادن در صف سینما و استخر ایستادن در صف شیر وگوشت آموزش ایستادگی تعطیلات رفتن به دیزن واسکی تعطیلات شست وشوی خانه ولباس پر شدن اوقات فراغت نوشتن کتاب شعر و رمان نوشتن...
-
تکامل یک دانشجو یا راز بقای دانشجویی
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:40
ترم اول : ۱- دختر هارو از راه دور نگاه میکنه،وقتی بهش نزدیک میشن نگاهش از نوک کفش دختره بالاتر نمیاد(احتمالا به دلیل جدید الورود بودن و نبردن بویی از شعور دانشجویی وقتی با دوستاش باشه متلک هم به دخترا میندازه) ۲- همه کلاسارو به صورت واو ننداز شرکت میکنه ۳- از بین این همه مناطق دیدنی دانشگاه فقط طبقه مربوط به گروه...
-
وقتی یک خانم رانندگی میکند!!! (مطالب طنز)
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:39
1 – اگر یک خانم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند؟ الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود. ب ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد. ج ) در همان حال با همسرش تماس می...
-
جملات ضدحال به مردها محض شوخی و خنده (مطالب خنده دار)
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:39
دوستان عزیز این مطلب فقط جنبه شوخی و طنز دارد و قصد توهین به آقاپسرها و آقایون رو نداره ( جدی نگیرید!) با عذرخواهی از انگشت شماری از مردان متفاوت مردان از دو نوع خارج نیستند;یا روی سرشان خالیست یا توی سرشان. ++++++++ چرا مردان زنان باهوش را دوست دارند؟ بخاطر اینکه دو قطب غیر همنام همدیگر را می ربایند. ++++++++ تنها...
-
تفاوت مردان و زنان (مطالب خنده دار)
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:38
آینده: یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد تا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود. موفقیت: یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند. فیلم کمدی: فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و...
-
زندگی دخترا در 24 ساعت
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:38
24 ساعت از زندگی دخترا 5 صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب….. 6 صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره . 7صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت 12 ظهر کلاس داره!!!!!!!! 8 صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم 18 کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب...
-
اگه دخترا برن سربازی
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 10:36
صبحگاه : فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟ معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن ساعت ۱۰ صبح همه بیدار میشوند… سلام سارا جان سلام نازنین، صبحت بخیر عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر سلام نرگس سلام معصومه جان ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی …...
-
خیلی خستم...درد دل من
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 01:37
از منطق های پراستدلال خسته ام ... از بی رحمی واژه ها که خیلی راحت میتونن قلبمو به کشتن بدن ... نمیدونم چرا دیگه دنبال هیچ سهمی از خودم نمیگردم شایدم میخوام تو یه حراج استثنایی ذهنمو پیش فروش کنم دلم میخواد مثل وقت هایی باشم که قرار نیست ادم مهمی باشم مثل وقت هایی که از خودم در میرم .. آرووم و تنها یه تیکه از وجودم ....
-
هنوزم دوستت دارم...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:44
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟ دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟ من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی باشه.. باشه!!!...
-
قصه عشق و وفا...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:40
یکی بود یکی نبود،یه دروغ کهنه بود یکی موند یکی نموند،حرف راست قصه بود یکی اومد با غصه ها،به غم عشق مبتلا یکی رفت چه بی وفا،با دورنگی آشنا اون که موند ریشه پوسوند،دلشو غصه سوزوند نالش از قصه نبود،پشتشو دوری شکوند زیر آوار جفا،دل دادش به هر بلا با همه عشق و وفا،راهی شد تو قصه ها اون که موند یه قصه ساخت،اما حیف هستی شو...
-
می ترسم...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:28
می ترسم از نبودنت... و از بودنت بیشتر!!! نداشتن تو ویرانم میکند... و داشتنت متوقفم!!! وقتی نیستی کسی را نمی خواهم. و وقتی هستی" تو را" می خواهم. رنگهایم بی تو سیاه است ،و در کنارت خاکستری ام خداحافظی ات به جنونم می کشاند... و سلامت به پریشانیم!؟! بی تو دلتنگم و با تو بی قرار.... بی تو خسته ام و با تو در...
-
محاکمه عشق
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:20
جلسه محاکمه عشق بود، عقل قاضی ، و عشق محکوم .... به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی؟ ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی ؟ وشما پاها که...
-
داستان عاشقانه-عشق واقعی...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:20
قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و … این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند. توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم. چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد . تصویری خیالی از آن...
-
دوست دارم
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:17
لحظه ی به تـو رسیـدن یه تـولد دوبـاره س شهرچشم تورو داشتن یه غروب پرستاره س خواستن دستــای گرمت مث ماجرا می مونه برق المــاسای چشــمت مث کیمیا می مونه اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگه تازه اسم من کنار اسمت قصرخوشبختی می سازه زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد می شه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد بــا تـو غم رنگی...
-
شبیه تو ... شبیه زندگی - داستان عاشقانه
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:16
** این داستانو من خودم خیلی دوست دارم:** شبیه تو ... شبیه زندگی مرد و زن جوانی سوار بر مو تور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتندزن جوان: یواش تر برو, من می ترسممرد جوان: نه, اینجوری خیلی بهترهزن جوان: خواهش میکنم, من خیلی می ترسممرد جوان: خوب, اما اول باید بگی که دوستم داریزن جوان: دوستت دارم, حالا...
-
دل نوشته های دلتنگی
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:14
خیال تو.... دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود تو در کنار من بشینی؟...... محال بود هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود چشمان مهربان تو پاک و زلال بود پاییز بود و کوچه ای و تک مسافری با تو چقدر کوچه ی ما بی مثال بود نشنید لحن عاشق من را نگاه تو پرواز چشم های تو محتاج بال بود سیب درخت بی ثمر آرزوی من یک عمر مانده بود ولی کال کال...
-
عشق...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 23:13
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم: بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن...
-
مرا طاقت نیست!
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 07:59
خدایا چگونه می توانی بی قراریم را ببینی؟ من که سرتا پا نیازم به تو و مهر تو یعنی رحمت تو از مهر مادران کمتر است؟ تو که سایه رحمتت هیچوقت کوتاه نبوده! به من بگو، گناهی کردم که در مرام تو توان بخشیدنش نباشد؟ شرمم باد از این کوه گناه که هر کارش می کنم قله اش آفتابیست! چگونه فریادت کنم تا این سکوت سنگین را بشکنی و با...
-
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 07:58
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم...
-
یادته؟!
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 07:56
یادته؟ یــادتــه مـنــو تــو بودیــم؟ تــوی این دنـیـای بـی مـهـر یـــادتـــه تـــرانـه هـــا رو؟ هردو ازوفا می خوندیم یادمه وقتی می رفتی ؛ من صدات کردم ؛ اما تو رفتی یـادتـه یه باغـی داشتـیـم؟ که توش گل عشق می کاشتیم یـه روزی باغ و گــرفـتـن دیـدم از ریـا مـی گفتـن یادته خورشید و داشتیم؟ یــادتــه گــرمـایـی...
-
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 07:56
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟ من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟ گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است داستان هایی که مردم از تو می گویند چیست؟ خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست این سرآشفته و این قلب ناخرسند چیست؟ چند روز از عمر گل های بهاری مانده است ارزش جان کندن گل ها در این یک چند چیست؟ از تو هم دل کندم...
-
الهی...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 02:15
خدای عزیز! اون کسی که همین الان مشغول خواندن این متنه، زیباست چون دلی زیبا داره درجه یکه چون تو دوستش داری و بهش نظر کردی ، قدرتمند و قوی و استواره چون تو پشت و پناهش هستی خدایا ! ازت می خوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترینها باشه خواهش می کنم بهش درجات عالی دنیای و اخروی عطا بفرما و کاری کن ، به آنچه چشم امید...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 02:15
خدایا ! آن زمان که به نامت گوش می سپارم از همه وحشت های زندگی فراترم دیگر حتی از فرشته مرگ نمی هراسم . تو تجسم خرد هستی. و با تاجی از گلهای عشق از قلب من گذر می کنی. ...
-
کــــاش مـیــشـد !!!
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 01:53
کــــاش مـیــشـد دوبـاره بــاشــی کــنــــار ایـــن تـــن خــــســــتــــه مــثــه مـــــــرحـــــــم بــــشــــــی واســــه ایـــن دل شـــــکــســـتــه کــــاش مـیــشـد دوبــاره واشــــه اون دوتـا چــشــم خـیسـه بـسـتـه کــــاش مـیــشـد دوبـــاره پــیـــدا اون نــــــگــاه نـــــاز شـــــیـــدا کــــاش مـیــشـد...